چرکنویس های ذهنم...





عاقبت دستم به دامانت رسید


روح من خود را در آغوش تو دید


عاقبت صبرم جوابی خوش گرفت

این سر شوریده ام آری به سامانش رسید


شادی و رقص طرب شد کار من

مرحبا جانم به جانانش رسید


روزگارم خوش شد و مهرش دلم را کرده پر

مهر افزون گشته و صوفی به قارونش رسید


ساز و سورنا سر دهید ای مطربان غوغا کنید

این دل پوسیده ام آری به دلدارش رسید


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها